کد مطلب: ۲۸۱۸
تعداد بازدید: ۷۱۸
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۰:۳۸
آیین وهابیت| ۱۱
روشن است كه زيارت قبور، اثرات اخلاقى و تربيتى فراوانى دارد. مشاهده آن وادى آرام، كه چراغ زندگى همه افراد؛ از غنى و فقير و نيرومند و توانا به خاموشى گراييده و ساكنان آن، با سه قطعه لباس، زير خاك آرميده‌اند، دل و جان را تكان مى‌دهد و از آز و طمع انسان به شدّت مى‌كاهد.
فصل ۴:
زيارت قبور مؤمنان از نظر «كتاب» و «سنّت»
علما و دانشمندان اسلام، به پيروى از آيات و احاديث، زيارت قبور، به خصوص زيارت قبور پيامبران و صالحان را تجويز كرده و براى آن فضيلت و كرامتى قائل شده‌اند. در اين ميان گروه وهّابى، اصل زيارت قبور را (به حسب ظاهر) حرام نمى‌دانند ولى سفر براى زيارت قبور اوليا را تحريم و ممنوع اعلام مى‌كنند.
اينك ما پس از فراغ از اصل زيارت، مسأله «سفر براى زيارت قبور اوليا» را مطرح مى‌نماييم:
روشن است كه زيارت قبور، اثرات اخلاقى و تربيتى فراوانى دارد. و در اينجا، به گونه‌اى فشرده بدان اشاره مى‌گردد:
مشاهده آن وادى آرام، كه چراغ زندگى همه افراد؛ از غنى و فقير و نيرومند و توانا به خاموشى گراييده و ساكنان آن، با سه قطعه لباس، زير خاك آرميده‌اند، دل و جان را تكان مى‌دهد و از آز و طمع انسان به شدّت مى‌كاهد. اگر انسان چشم عبرت بين داشته باشد، از اين رهگذر درس عبرت فرا مى‌گيرد و با خود چنين مى‌گويد: زندگى موقّتِ شصت يا هفتاد ساله، كه پايان آن پنهان شدن زير خروارها خاك و پوسيدگى و محو و نابودى است، اين اندازه ارزش ندارد كه انسان در تحصيل مال و مقام آن، اين همه تلاش كند و بر خودى و بيگانه ظلم و ستم روا بدارد.
مشاهده اين وادى خاموشان، كه سخت‌ترين دل‌ها را نرم و سنگين‌ترين گوش‌ها را شنوا مى‌سازد و به كم سوترين چشم‌ها فروغ مى‌بخشد، سبب مى‌گردد كه انسان در برنامه زندگى خود تجديد نظر كند و در مسؤوليت شديد خود، در مقابل خدا و مردم و وظايف فردى و اجتماعى بينديشد و از خودكامگى‌هاى خود بكاهد. به فرموده رسول خدا(ص): زيارت قبور مايه يادآورى سراى آخرت است[1]. 
صحت و استوارى زيارت قبور به قدرى روشن است كه چندان نياز به اقامه دليل ندارد ولى برخى از دلايل آن را براى گروه دير باور گوشزد مى‌كنيم:
قرآن و زيارت قبور:
قرآن كريم به پيامبر فرمان مى‌دهد كه هيچگاه بر جنازه منافق نماز نگزارد و نبايد بر كنار قبر او بايستد آنجا كه مى‌فرمايد:
«وَ لاتُصَلِّ عَلَى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ[2]» 
«براى كسى از آنان (منافقان) اگر بميرد، هيچ گاه نماز نگزار و بر قبر آنان (براى طلب مغفرت) نايست، آنان به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و در حالى كه فاسق و بدكارند، مرده‌اند.»
در اين آيه، براى هدم شخصيّت منافق و دادن گوشمالی به اعضاى اين حزب، به پيامبر خدا فرمان مى‌دهد:
١ - بر جنازه احدى از آنان نماز مگزار.
٢ - بر قبر آنان نايست. اين حقيقت را با جمله «وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ» ادا كرده است.
از اين كه مى‌فرمايد: درباره منافق اين دو كار را انجام نده، مفهومش آن است كه اين كار درباره غير منافق خوب و شايسته است.
اكنون بايد ببينيم مقصود از «وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ» چيست؟ آيا مقصود تنها قيام به هنگام دفن است كه درباره منافق جايز نيست و درباره مؤمن لازم و شايسته است؟ يا مقصود اعم از زمان دفن و ديگر مواقع است؟
برخى از مفسّران آيه را ناظر به زمان دفن دانسته‌اند ولى گروهى ديگر؛ مانند بيضاوى و غيره، با ديد وسيع نگريسته و آيه را چنين تفسير مى‌كنند:
«و لا تَقُم عَلَى قَبرِهِ لِلدَّفنِ أو لِزِيارَةٍ[3].» 
دقّت در مفاد آيه مى‌رساند كه مقصود يك معناى وسيع است؛ اعم از توقف هنگام دفن يا وقوف پس از آن.
زيرا دو جمله، مجموعِ مضمون آيه را تشكيل مى‌دهد و آنها عبارتند از:
الف - «لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ ابَداً»
لفظ «واحِدٍ» به حكم اين ‌كه در سياق نهى واقع شده، مفيد استغراق افراد است و لفظ «أَبَداً» مفيد استغراق زمانى است و معناى جمله چنين است:
«براى هيچ كس از منافقان و در هيچ زمان نماز مگزار.»
با توجّه به اين دو لفظ، مى‌توان به روشنى به دست آورد كه مقصود از جمله، خصوصِ نماز بر ميّت نيست؛ زيرا نماز بر ميّت فقط يك بار قبل از دفن انجام مى‌گيرد و ديگر قابل تكرار نيست، پس اگر مقصود خصوص نماز ميّت بود، نيازى به آوردن لفظ «أَبَداً» نبود و تصور اين كه اين لفظ به منظور افاده «استغراق افرادى» است، كاملاً بى‌مورد است؛ زيرا جمله «لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ» مفيد چنين شمول و استحباب است، ديگر لزومى ندارد كه بار ديگر به بيان آن بپردازد.
گذشته از اين، لفظ «ابدا» در لغت عرب براى استغراق «زمانى» است نه «افرادى»؛ مانند: «وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً.[4]» 
بنابر اين مفاد جمله نخست اين است كه: «هيچگاه براى احدى از منافقان طلب رحمت و مغفرت مكن، خواه با گزاردن نماز و خواه به غير آن.»
 
ب - «لاتَقُمْ عَلى قَبْرِه»
مفهوم اين جمله، به حكم عطف بر جمله پيشين، چنين است: «وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ اَحَدٍ مِنهُم اَبَداً» زيرا قيودى كه در معطوف عليه وجود دارد بر معطوف نيز وارد مى‌شود.
در اين صورت نمى‌توان گفت: مقصود از «قيام» همان قيام هنگام دفن است؛ زيرا فرض اين است كه قيام موقع دفن، درباره هر فردى قابل تكرار نيست و لفظ «ابداً» كه در اين جمله نيز در تقدير است، حاكى است كه اين عمل قابل تكرار مى‌باشد و تصور اين كه اين لفظ براى استغراق افراد است، پاسخ آن در جمله قبل گفته شد؛ زيرا با وجود «أحدٍ» نيازى به افاده مجدد آن نيست.
با توجّه به اين دو مطلب در الفاظ: «لاتصل» و «لاتقم» مى‌توان گفت:
خداوند پيامبر را از هر نوع «طلب رحمت» بر منافق، خواه از طريق نماز بر مرده او و يا مطلق دعا و از هر نوع «وقوف بر قبر» او، خواه هنگام دفن يا پس از آن، نهى كرده است و مفهوم آن است كه اين دو عمل؛ طلب رحمت و قيام و وقوف بر قبر مؤمن در تمام اوقات، جايز و شايسته است و يكى از آن اوقات وقوف بر زيارت و خواندن قرآن بر مؤمن است، كه سالها است به خاك سپرده شده است.
 
احاديث و زيارت قبور
از احاديثى كه صحاح و سنن آنها را نقل كرده‌اند، استفاده مى‌شود كه پيامبر خدا به علّتى، به طور موقّت از زيارت قبور نهى كرده بود سپس اجازه داد كه مردم راهىِ زيارت آنها شوند.
شايد علّت نهى اين بوده كه اموات گذشته آنان، غالباً مشرك و بت‌پرست بوده‌اند و اسلام علاقه و پيوند آنان را با جهان شرك قطع كرده بود. ممكن است علّت نهى چيز ديگرى بوده باشد و آن اين كه گروه تازه مسلمان، بر سرخاك مردگان به باطل نوحه‌سرايى مى‌كردند و سخنان خارج از ادبِ اسلامى به زبان مى‌راندند. ولى پس از گسترش اسلام و پا برجايى نهال ايمان در دل افراد، اين نهى برداشته شد و پيامبر گرامى به خاطر منافع تربيتى كه در زيارت قبور هست اجازه داد تا مردم به زيارت قبور بشتابند. نويسندگان سنن و صحاح در اين زمينه چنين نقل مى‌كنند:
١ - «زُورُوا القبورَ فإنَّها تُذَکِّرُکُم الآخِرَةَ[5]...» 
«قبرها را زيارت كنيد؛ زيرا زيارت آنها، مايه يادآورى سراى ديگر مى‌گردد.»
٢ - «کُنْتُ نَهَیْتُکُمْ عَنْ زِیارَةِ الْقُبُورِ فَزُورُوا، فَاِنَّها تُزَهِّدُ فِی الدُّنْیا وَ تُذَکِّرُ الآخِرَةَ[6]» 
«من شما را از زيارت قبور نهى كرده بودم، از اين به بعد زيارت كنيد؛ زيرا زيارت قبور، شما را نسبت به دنيا بى‌اعتنا مى‌سازد و آخرت را به ياد مى‌آورد.»
روى همين اساس است كه پيامبر گرامى، قبر مادر خود را زيارت مى‌كرد و مردم را به زيارت قبور سفارش مى‌فرمود؛ زيرا زيارت قبور مايه يادآورى آخرت است.
 
خودآزمایی
1- دلایل صحت و استوارى زيارت قبور، به خصوص زيارت قبور پيامبران و صالحان چیست؟
2- به چه دلایلی پيامبر خدا (ص)، به طور موقّت از زيارت قبور را نهى كرده بود سپس اجازه داد كه مردم راهىِ زيارت آنها شوند؟
3- با توجه به حدیث نبوی، فایده زیارت اهل قبور چیست؟

پی‌نوشت‌ها
[1] سنن ابن ماجه، ج ١، «باب ماجاء فى زيارة القبور»، ص ١١٣

[2] توبه: ٨۴

[3] تفسير بيضاوى، ج ٣، ص ٧٧

[4] احزاب: ۵٣

[5] صحيح ابن ماجه، ج ١، «بَابَ مَا جاء فِى زيارَةِ القُبورِ»، ص ١١٣

[6] سنن ابن ماجه، باب «مَا جاءَ فِى زِيارةِ القُبور»، ج ١، ص ١١۴ طبع هند؛ صحيح ترمذى ابواب الجنائز، ج ٣، ص ٢٧۴ همراه با شرح ابن العربى المالكى طبع لبنان. ترمذى پس از نقل حديث از بريده مى‌گويد: «حديثُ بريدة صحيحٌ و العَملُ على هذا عند أهلِ العلم، لايرُون بزيارة القبورِ بأساً وَهو قولُ ابنِ المباركِ والشافعى واحمدَ و اسحاق» «حديث بريده صحيح است و اهل علم به آن عمل مى‌كنند، و براى زيارت قبور مانعى نمى‌انديشند، اين است نظريه گروهى مانند: ابن مبارك و شافعى و احمد و اسحاق.» ضمناً به مدارك ياد شده در زير مراجعه فرماييد:
- صحيح مسلم، ج ٣، باب «استئذان النّبى ربّه عزّوجلّ فى زيارة قبر أمّه»، ص ۶۵
- صحيح ابو داود، ج ٢، كتاب الجنائز، باب «زيارة القبور»، ص ١٩۵
- صحيح مسلم، ج ۴، كتاب الجنائز، باب «زيارة القبور»، ص ٧٣
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: